کیان عزیزمکیان عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

برای کیانم ، هدیه ی ناب خدا

تولد یه وبلاگ دیگه برای یه فرشته ناز دیگه

کیان عزیزم سلام مامانی ، صبحت بخیر ( اگه الان که داری می خونی صبحه ) ، ظهرت بخیر ( اگه الان که داری می خونی ظهره ) یا شبت بخیر ( اگه الان که داری می خونی شبه ) هههههههههههههههههه چند روز پیش تصمیم گرفتم خاله منیره (مامان ماهان گوگولی ) سورپرایز کنم ، بهش اس دادم که یکی از عکسای ماهان رو که دوست داری برام ایمیل کن ، اونم یکی از عکسای گوگولی ماهان فرستاد و دیروز فرصت کردم براش یه وبلاگ درست کنم و به خاله منیر اس دادم که برو به آدرس mahemonir.niniweblog.com  ببین این بچه چقدر شبیه ماهانه بعد از چند ساعت منیر جون اس داد که اولش فکر می کردم عکس ماهان برای مسابقه می خوای ، وقتی وبلاگشو دیده بود خیلی غافلگیر شده بود و خوشحال . ...
26 دی 1391

کیان ، مامان ، موبایلت داره زنگ می خوره !!!!

خاله مهناز برات خریده بیشتر خودمون ذوق زده شدیم . اینم اولین گوشی موبایلت ااااااااااااااای قربونت برم من مادر ، شماره موبایلت چنده مامان    و اونم می خوری !!!! دیشب کلی با حیوانات جنگلیت بازی کردی  تا ولت می کردم می رفتی آشپزخونه سر وقت جای سیب زمینی پیازا بعضی وقتا هم یه سیب زمینی بر می داری شروع می کنی میک زدن ( خداااااااااااااایا اونم با خاک روش ) ...
20 دی 1391

اولین مسابقه ای که شرکت کردی

عسلم ، مامان ریحانه عسلی امروز پیشنهاد داد تو مسایقه نی نی مد ( مسابقه نی نی و پالتو ) شرکت کنی ، منم دیدم فکر بدی نیست و این میشه اولین مسابقه ای که توش شرکت می کنی  و آیا برنده خواهی شد   مهم نیست گلم که برنده میشی یا نه مهم اینه که اولین مسابقه زندگیتو تجربه می کنی و از اون مهمتر  که من با کلی نی نی ناز و مامانای مهربون دیگه آشنا میشم   پس بیا با این پست از همه دوستای نی نی وبلاگیت بخواهیم که برن تو این وبلاگ   و به شما رای بدن بعدشم بیا پیشاپیش از همشون تشکر کنیم اونایی که رای دادند و اونایی که کاری بدی کردند و رای ندادند ...
19 دی 1391

برام هیچ حسی شبیه تو نیست

کیانم سلام بی مقدمه ... من عاشق این آهنگ احسان خواجه امیریم . برات منتنشو می زارم ، این آهنگ گویای حال امروز منه . هیچ وقت تو وبلاگت از غم هام نمی نویسم ولی مامانی این روزها خیلی دلتنگ می شم ، از خودم ، از زندگیم ، از تو که ازم دوری ، از مامان جون که داره زحمت نگه داشتنتو می کشه ، از بابا مجیدت که بخاطر آسایش ما به هر دری می زنه و به هیچ دری نمی زنه  ، از آقا جون اونم بی دلیل ، از بابا خشایار اونم بی دلیل ، از مدیرم ، از هوای کثیف تهران ، از پیدا نکردن بلیط کیش اونم ارزون ، از راننده تاکسی که با خونسردی و بدون توجه به اینکه من بخاطر رسوندن تو به خونه مامان جون دیرم شده ، از .... دلتنگم ، از .... دلتنگم ... اصلاً  ...
18 دی 1391

عکست در مجله نی نی + و مشهوریت و محبوبیت

کیان عزیزم ، تقریباً یک ماه پیش خاطره نام گذاری و یکی از عکساتو ایمیل کردم برای مجله نی نی + ( این مجله رو از زمانی که تو دلم بودی می خوندم ) . دیروز اتفاقی از دم کیوسک روزنامه فروشی که رد می شدم یادم افتاد که باید شماره جدید این مجله آمده باشه ، یکی خریدمو اومدم خونه . داشتم صفحاتشو ورق می زدم که دیدم اااااااااااااای جون دلم عکس عشقمو با داستان نام گذاریش چاپ کردن   این مجله رو تو آلبوم خاطراتت یادگاری نگه می دارم . چند تا عکسم ازش گرفتم   قلب سارا ، عاشقتم ...
17 دی 1391

وقتی دوست و هم بازیت جاروبرقی بود

کیانم سلام ، مامانی خوبی ؟ عشق من که من بی نهایت عاشقتم . الان سر کارم و خیلی هم دلم برات تنگ شده . با یه دست دارم تایپ می کنم با یه دست خونه مامان جونو گرفتم   ای قربون صدات برم که الان داری تلفنی با مامان حرف می زنی عشق مامان 12 دی ماه رفتیم چکاپ ماهانه : قدت ( که من قربون قدت بشم ) شده 71 سانتی متر وزنت ( که من باز فدات بشم ) شده 8کیلو 400 گرم  ( چرا توپول نمی شی جوجه مامان ) و دور سر 5/45 که دکتر گفت خیلی عالیه ( ای قربون مغز و سر کوچولوت بشم ) کارای جدید که می کنی : جیغ بازی من می گم کیان بیا با هم جیغ بازی کنیم 1 , 2 , 3  جیییییییییییییییییغ بعد از چند ثانیه توهم جیغ می کشی  تا جاییکه ...
17 دی 1391

یه روز خوب با ماهان گوگولی

کیان مامان ، دوباره سلام چند روز پیش یعنی جمعه برای ناهار مزاحم عمو سعیدینا ( دوست دوران مدرسه ای بابا ) شدیم ، آقا ماهان پسرشون که الان شده 2 سال و دو ماهش حسابی جیگر شده ما وقتی شما 40 روزه بودی عمو سعیدینا رو دیدیم و الان ماهان واسه خودش جوجویی شده دستشون درد نکنه حسابی تو زحمت افتادن ، منیره جون (مامان ماهان ) دوباره با دستپخت خوشمزه اش باعث شد که ما چند کیلویی اضافه وزن پیدا کنیم  دستپختش واقعاً خوشمزه است مثل ماماناست مثل من  ( خوب چیه  ) انقدر بهمون خوش گذشت که تا نزدیکای شب اونجا بودیم وااااااااای ماهان می اومد روبه روی تو می نشست و صداشو نازک می کرد می گفت جااااااااااانم آخه فینگیلی ... چیکا...
12 دی 1391

هشت ماهگیت تموم شد ماه من

کیان عزیزم سلام مامانی امروز شدی 8 ماه و 1 روز و 2 ساعت و 9 دقیقه و 32 و 33 و 34 و 35 و .... ثانیه ااااااااااااااااااااااااااالهی مامانی فدات بشه عشق همیشگی و جاودانی من امروز وقت دکتر داری برای چکاپ 8 ماهگیت می دونی این روزها چقدر دوستاشتنی شدی ؟!!! دو تا دندونات هر روز بیشتر داره خودنمایی می کنه  چهار دست و پا میری و بعد از چند لحظه فراموش می کنی چطوری داشتی چهاردست و پا می رفتی و شروع می کنی به خزیدن عاشق جعبه دستمال کاغذی ، کنترل ، موبایل ، تلفنی می تونی به مبل یا دیوار تکیه بدی و بایستی و تمام تلاشتو می کنی که نیوفتی یاد گرفتی دعوا کنی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آقا جون همیشه برات می خونه و اگه ن...
12 دی 1391